کد مطلب:301756 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:107

آیه ی امانت و روایتی از امام صادق


آیه ی امانت و روایتی از امام صادق علیه السلام [1] .

متن كامل روایت مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام چنین است:

«ان الله تبارك و تعالی خلق الارواح قبل الاجساد بالفی عام فجعل اعلاها و اشرفها ارواح محمد و علی و فاطمه والحسن والحسین و الائمه بعدهم صلوات الله علیهم فعرضها علی السموات و الارض و الجبال، فغشیها و نورهم، فقال الله تبارك و تعالی للسموات و الارض و الجبال: هولاء احبائی و اولیائی و حججی علی خلقی و ائمه بریتی، ما خلقت خلقا احب الی منهم، و لمن تولاهم خلقت جنتی، و لمن خالفهم و عاداهم خلقت ناری، فمن ادعی منزلتهم منی و محلهم من عظمتی عذبته عذابا لا اعذبه احدا من العالمین، و جعلته و المشركین فی اسفل درك من ناری، و من اقر بولایتهم و لم یدع منزلتهم منی و مكانهم من عظمتی جعلته معهم فی روضات


جناتی، و كان لهم فیها ما یشاوون عندی و ابحتهم كرامتی، و احللتهم جواری، و شفعتهم فی المذنبین من عبادی و امائی، فولایتهم امانه عند خلقی، فایكم یحملها باثقالها و یدعیها لنفسه دون خیرتی؟ فابت السماوات و الارض و الجبال ان یحملنها و اشفقن من ادعاء منزلتها و تمنی محلها من عظمه ربها.

فلما اسكن الله عز و جل آدم و زوجته الجنه، قال لهما: (كلا منها رغدا حیث شئتما و لاتقربا هذه الشجره) یعنی شجره الحنطه (فتكونا من الظالمین). فنظرا الی منزله محمد و علی و فاطمه والحسن والحسین و الائمه بعدهم فوجداها اشرف منازل اهل الجنه، فقالا: یا ربنا لمن هذه المنزله؟ فقال الله جل جلاله: ارفعا رووسكما الی ساق عرشی، فرفعا رووسهما فوجدا اسم محمد و علی و فاطمه والحسن و الحسین و الائمه صلوات الله علیهم مكتوبه علی ساق العرش بنور من نور الجبار جل جلاله، فقالا: یا ربنا ما اكرم اهل هذه المنزله علیك! و ما احبهم الیك! و ما اشرفهم لدیك! فقال الله جل و جلاله: لولا هم ما خلقتكما، هولاء خزنه علمی و امنائی علی سری، ایاكما ان تنظرا الیهم بعین الحسد، و تمنیا منزلتهم عندی، و محلهم من كرامتی فتدخلا بذلك فی نهی و عصیانی (فتكونا من الظالمین). قالا: ربنا و من الظالمون؟ قال: المدعون لمنزلتهم بغیر حق.

قالا: ربنا فارنا منازل ظالمیهم فی نارك تی نراها كما راینا منزلتهم فی جنتك، فامر الله تبارك و تعالی النار، فابرزت جمیع ما فیها من الوان النكال و العذاب، و قال الله عز و جل: مكان الظالمین لهم المدعین لمنزلتهم فی اسفل درك منها كلما ارادوا ان یخرجوا منها اعیدوا فیها و كلما نضجت جلودهم بدلوا سواها لیذوقوا العذاب، یا آدم و یا حواء لاتنظرا الی انواری و حججی بعین الحسد فاهبطكما عن جواری و


احل بكما هوانی (فوسوس لهما الشیطان لیبدی لهما ما وری عنهما من سوآتهما و قال ما نهیكما ربكما عن هذه الشجره الا ان تكونا ملكین او تكونا من الخالدین- و قاسمهما انی لكما لمن الناصحین- فدلهما بغرور (الاعراف/ 20- 22))، و حملهما علی تمنی منزلتهم فنظرا الیهم بعین الحسد، فخذلا حتی اكلا من شجره الحنطه، فعاد مكان ما اكلا شعیرا، فاصل الحنطه كلها مما لم یاكلاه، و اصل الشعیر كله مما عاد مكان ما اكلاه، فلما اكلا من الشجره طار الحلی و الحلل عن اجسادهما و بقیا عریانین (و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنه و نادیهما ربهما الم انهكما عن تلكما الشجره و اقل لكما ان الشیطان لكما عدو مبین- قالا ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لننا و ترحمنا لنكونن من الخاسرین (الاعراف/ 22، 23))، قال: اهبطا من جواری فلا یجاورنی فی جنتی من یعصینی فهبطا موكولین الی انفسهما فی طلب المعاش.

فلما اراد الله عز و جل ان یتوب علیهما جاءهما جبرئیل فقال لهما: انكما ظلمتما انفسكما بتمنی منزله من فضل علیكما، فجزاوكماما قد عوقبتما به من الهبوط من جوار الله عز و جل الی ارضه، فسلا ربكما بحق الاسماء التی رایتموها علی ساق العرش حتی یتوب علیكما.

فقالا: اللهم انا نسالك بحق الاكرمین علیك: محمد و علی و فاطمه والحسن والحسین والائمه الا تبت علینا و رحمتنا. فتاب الله علیهما، انه هو التواب الرحیم. فلم تزل انبیاء الله بعد ذلك یحفظون هذه الامانه و یخبرون بها اوصیاءهم و المخلصین من اممهم، فیابن حملها و یشفقون من ادعائها و حملها الانسان الذی قد عرف، فاصل كل ظلم منه الی یوم القیامه، و ذلك قول الله عز و جل: (انا عرضنا الامانه علی السموات والارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها


و حملها الانسان انه كان ظلوما جهولا (الاحزاب/ 72))». [2] .

یعنی: «خدای تعالی ارواح را دو هزار سال قبل از خلقت بدنها آفرید؛ و شریفترین و برترین روحها را، ارواح محمد، علی، فاطمه و حسنین و ائمه ی نه گانه از نسل حسین بن علی علیهم السلام قرار داد و آن را بر آسمانها و زمین و كوهها عرضه كرد، نور چهارده معصوم همه جا را فراگرفت و جهانگیر شد، آنگاه از جانب حق تبارك و تعالی به آسمانها و زمین و كوهها خطاب آمد كه: اینانند دوستان و اولیاء من، و اینان هستند حجتهای من بر همه ی مخلوقاتم، و اینانند امامان مخلوقات من. هیچ مخلوقی نیافریده ام كه در نزد من از آنان محبوبتر باشد، بهشتم را برای دوستان آنان، و آتش دوزخم را برای مخالفین و دشمنان آنان خلق نموده ام.

پس هر كسی را كه مقام و منزلت آنان را ادعا نماید و هر فردی را كه مدعی مرتبت و جایگاه شامخ آنان باشد چنان عذاب خواهم نمود كه كسی از مخلوقات را بمانند او عذاب نكرده باشم، و او را با مشركین به درك اسفل آتش دوزخم روانه خواهم نمود؛ و كسانی كه به ولایت آنان اقرار نمایند و مقام و منزلت و جایگاه رفیع آنان را (برای خویش) ادعا ننمایند همگی را در بستانهای بهشت خویش قرار خواهم داد. برای آنان آنچه را كه طلب كنند در جنت من مهیاست. آنان در جوار (رحمت) من خواهند بود، و شفاعتشان را در خصوص گناهكاران زن و مرد خواهم پذیرفت. پس ولایتشان امانت من است در نزد مخلوقاتم. بجز این برگزیدگان من، آیا كیست كه بتواند به این امانت با


تمام سنگینی اش خیانت ورزد (و قبول آن را ترك نماید)، و آن مقام را برای خویش ادعا كند؟!

آسمانها و زمین و كوهها همگی از ترك قبول این امانت (و خیانت به آن) خودداری نمودند و از ادعای این مقام ولایت (امانت) و تمنای آن ترسیدند و اندیشه كردند.

هنگامی كه خدای عز و جل آدم و همسرش حوا را در بهشت ساكن گردانید فرمود: (هر آنچه می خواهید بخورید ولی به این درخت (یعنی درخت گندم) نزدیك نشوید كه در آن صورت از ستمكاران خواهید بود). آنگاه كه آدم و حوا به مكان و منزلت محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان بعد از آنان علیهم السلام نظر افكندند و دریافتند كه مقامات آنان اشرف منازل اهل بهشت است، عرض كردند: پروردگارا، این مقام والای چه كسانی است؟ خطاب آمد كه سربلند كنید و به ساق عرش من نظر افكنید. آدم و حوا هنگامی كه سر به سوی عرش الهی لند كردند و مشاهده كردند كه نام محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین و ائمه بعد از آنان با خط نور از جانب خدای جبار بر ساق عرش نوشته شده است، عرض كردند: پروردگارا، چه كرامت و منزلت (عظیمی) به این (چهارده تن) عطا نموده ای! چقدر اینان نزد تو محبوبند! و چقدر این موجودات در نزد تو گرامی و شریف هستند!

خدای عز و جل فرمود: اگر آنان نبودند، شما دو نفر را نمی آفریدم. اینان خزانه داران علم من و امینان اسرار من هستند. بپرهیزید از اینكه به آنان بدیده ی حسد بنگرید، و بپرهیزید از اینكه منزلتی را كه آنان در نزد من دارند و مقام گرامی و رفیع آنان را تمنا نمایید، در ان صورت نواهی مرا مرتكب شده اید و بر من عصیان نموده اید. (اگر مدعی مقام آنان گردید) از ستمكاران خواهید


بود. آدم و حوا عرض كردند: ستمكاران چه كسانی هستند؟ خداوند فرمود: كسانی كه مقام و منزلت آنان را بناحق ادعا می نمایند.

آدم و حوا عرض كردند: پروردگارا، به ما جایگاه آن كسانی را كه در حق آنان ستم می كنند و در آتش دوزخ تو جای می گیرند نشان بده- تا به همانگونه كه منازل این چهارده تن را در بهشت تو دیدیم-، منازل ستمكاران به آنان را نیز ببینیم. خداوند به آتش امر فرمود. آنگاه آتش تمامی گونه های عذاب خود را آشكار ساخت. خداوند فرمود: جایگاه ستمكاران به آنان، و ادعا كنندگان مقام آنان در درك اسفل جهنم خواهد بود؛ هرگاه كه این ستمكاران بخواهند از آتش خارج گردند دیگر بار به آن بازگردانده می شوند، و هرگاه كه پوستهای آنان بسوزد دیگر بار پوستهای جدید می شوند تا عذاب (عمل خود را) بچشند.

ای آدم و ای حوا، به این انوار و حجتهای من با دیده ی حسد منگرید، در آن صورت از جوار من دور خواهید شد و خوار خواهید گردید. (سپس شیطان آن دو را وسوسه نمود، به این نیت كه (جامه ی بهشتی از آنان برداشته شود و) عورتهای پوشیده ی آنان آشكار گردد. شیطان به آن دو گفت پروردگارتان شما را از این درخت به این دلیل نهی نموده است چون در آن صورت فرشته خواهید شد یا جاوید خواهید گردید؛ آنگاه شیطان- برای آن دو قسم- یاد نمود كه من خیرخواه شما هستم؛ (چنین بود كه) شیطان (با سوگند خویش) آنان را فریب داد)، و آن دو را واداشت كه با دیده ی غبطه به آنان (چهارده معصوم) تمنای منزلت و مقام آنان را بنمایند، پس آن دو آنقدر فرود آمدند تا از درخت گندم تناول نمودند، ولی آنچه را كه آنان خواستند از آن بخورند شعیر (جو) گردید؛ و اصل تمامی گندمها از آن چیزی است كه آن دو نتوانستند از آن


بخورند، و اصل تمامی شعیرها از همان چیزی است كه آن دو از آن خوردند.

آنگاه كه آن دو از آن درخت خوردند زیورها و جامه های آنان از بدن آنان برخاست و آن دو عریان گردیدند (و بر آن شدند كه با برگهای بهشتی خود را بپوشانند، و خداوند آن دو را ندا كرد كه آیا من شما را از این درخت منع نكردم، و آیا من بشما نگفتم كه شیطان دشمن شماست. آن دو گفتند پروردگارا، ما بر خویش ستم نمودیم و اگر تو ما را نیامرزی و بر ما رحمت نفرمایی از زیانكاران خواهیم بود). خداوند فرمود: از جوار من (دور شوید و بر زمین) فرود آیید. كسی كه فرمان مرا بكار نبندد نباید در بهشت من در جوار من باشد. آنگاه آدم و حوا (به زمین) هبوط كردند و طلب معاش آن دو به خودشان موكول گردید.

هنگامی كه خدای عز و جل اراده فرمود كه توبه ی آدم و حوا را قبول كند، جبرئیل نازل شد و خطاب به آنان چنین گفت: شما با تمنای مقام و منزلت كسانی كه برتر از شمایند بر خود ستم روا داشتید، و جزای شما همین هبوط از جوار خداوند عز و جل به زمین است. اینك از پروردگار خود بخواهید كه به حق آن نامهایی كه بر ساق عرش الهی مشاهده كردید توبه ی شما را قبول فرماید. آنگاه آدم و حوا چنین عرضه داشتند: پروردگارا، از تو درخواست می كنیم به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین و ائمه علیهم السلام- كه نزد تو از همه گرامی ترند- توبه ی ما را بپذیری و ما را مشمول رحمت خود قرار دهی. آنگاه خدای تعالی توبه ی آنان را قبول فرمود؛- بدرستیكه او توبه پذیر و مهربان است-.

پس از آن انبیا همواره حافظ این امانت بودند و آن را به اوصیا و افراد مخلص امتهای خویش معرفی می كردند، و از خیانت به این امانت (و ترك آن)


خودداری می ورزیدند و از ادعای (بناحق) آن برای خود حذر می نمودند، ولی «آن انسان» بدان خیانت نمود، و لذا اصل و ریشه ی تمامی ظلمها تا روز قیامت هم اوست، و از این روست كه خداوند عز و جل می فرماید (انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه كان ظلوما جهولا) [3] ».

تذكر: در خصوص این روایت خوانندگان محترم باید توجه داشته باشند كه با عنایت به اینكه عقلا و نقلا عصمت انبیاء الهی امری ثابت و محرز و مسلم است لذا در حدیث فوق، كلام بگونه ی مجازی مطرح گردیده است. منظور از «فنظرا الیهم بعین الحسد» این است كه آدم و حوا به مقام پنج تن غبطه خوردند لذا در ادامه ی حدیث آمده است كه جبرئیل گفت: «انكما انما ظلمتما انفسكما بتمنی منزله من فضل علیكما». موضوع دیگر این است كه: تشبه آدم و حوا به ظالمین نیز مجازی است نه حقیقی، و این تشبه به دلیل تمنای مقام پنج تن است و نه ادعای منزلت آنان.

نكته ی مهم دیگر این است كه با استفاده از برخی روایات یكی از وجوه معنی آیه ی امانت این است كه «حمل امانت» به معنی «حفظ امانت» نیست بلكه همانطوریكه در حدیث آمده «فلم تزل انبیاء الله بعد ذلك یحفظون هذه الامانه و یخبرون بها اوصیاءهم و المخلصین من اممهم، فیابون حملها» لذا می توان نتیجه گرفت كه معنی «حمل امانت» این است كه فرد به ناحق ادعا نماید كه امانتی كه در دست اوست از آن خود اوست، یعنی خیانت در امانت


كند. «حمل امانت» درست در مقابل «ادای امانت» قرار دارد.

در بسیاری از روایات ماثوره كه از ائمه معصومین علیهم السلام نقل شده آمده است كه: مراد از «امانت»، ولایت (و در بعضی روایات: امامت، و در برخی احادیث: ولایت علی بن ابی طالب) است. [4] .

امام صادق می فرمایند: مراد از «امانت» ولایت است و هر كس كه به ناحق ادعای آن را نماید كافر می باشد. [5] .

همه ی ما می دانیم كه حضرت آدم نه تنها «حمل امانت» (خیانت در امانت) ننموده است (یعنی ادعای منزلت و مقام پنج تن را نكرده) بلكه مانند دیگر انبیاء الهی این امانت را حفظ نموده و به اخبار و تبلیغ آن پرداخته است. این «انسان» بوده كه آن را نپذیرفته و در این امانت الهی خیانت كرده است. پس مراد از «انسان» همانهایی هستند كه ولایت خلافت الهی را از صاحبان بحق آن غصب نمودند و خود ادعای مرتبت و مقام پنج تن را كردند. از امام صادق نقل است كه فرمود: در این آیه مراد از (الانسان) همان ابوالشرور منافق (یعنی ابوبكر) است. [6] .

زجاج در كتاب معانی القرآن و اعرابه ج 4/ 238 تصریح می كند كه «حمل امانت» به معنی خیانت در امانت است و می گوید: «هر كس كه خیانت در


امانت نماید حمل امانت نموده است و هر كس كه گناه نماید حمل گناه كرده است». زجاج سپس از قول حسن بصری نقل می كند كه مراد از «انسان» در (حملها الانسان) افراد كافر و منافقی هستند كه حمل امانت می كنند (ینی خیانت در امانت می نمایند) و از اوامر الهی اطاعت نمی كنند. زجاج می گوید: «به انبیا و صدیقین و مومنینی كه اطاعت (از پروردگار) می كنند (كان ظلوما جهولا) گفته نمی شود، و آنچه كه در ادامه ی این آیه آمده است این مطلب را تایید می كند (لیعذب الله المنافقین و المنافقات و المشركین و المشركات و یتوب الله علی المومنین و المومنات و كان الله غفورا رحیما (الاحزاب/ 73))».

خوانندگانی كه مایل به كسب اطلاعات بیشتر از دیگر وجوه تفسیر آیه ی امانت می باشند می توانند به بحارالانوار ج 57/ 278 مراجعه بفرمایند.



[1] (مربوط به صفحات 135، 136).

[2] معاني الاخبار ص 108- 110، البرهان ج 3/ 340، غايه المرام ص 396، 397، بحارالانوار ج 11/ 172- 174.

[3] الاحزاب، آيه ي 72.

[4] اصول كافي ج 1/ 413، تفسير قمي ج 2/ 172، بصائر الدرجات ص 76، كنز جامع الفوائد ص 245، معاني الاخبار ص 108، عيون الاخبار ج 1/ 239، بحارالانوار ج 23/ 279. همچنين مراجعه بفرماييد به تفسير فرات- ذيل سوره ي النجم، آيه ي نهم- ص 452، 453/ ح 593.

[5] معاني الاخبار ص 110، عيون الاخبار ج 1/ 239، بحارالانوار ج 23/ 279.

[6] معاني الاخبار ص 110، بحارالانوار ج 23/ 279.